یه خبردار خیلیییی مهم پارت بعدی بسیار منحرفی اگه میخوایید بزارم لایک کنید پس
فاصله دست ادان با قسمت های ممنوعه بدنش خیلی کم بود با صدایی لرزان
گفت : باش با اینکه به تو مربوط نمیشه ولی ببخشید میشه حاال ولم کنی داری اذیتم می کنی....
حرف هایش بدتر ادان را عصبانی کرد از دیشب به سختی خودش را در برابر دلبر رو به رویش کنترل کرده بود اما حاال که زنش بود دلیلی نمی دید که کمی حداقل برای درس دادن به دخترک او را لمس نکند هانا اولین ادمی بود که انقدر باهاش یکه به دو کرده بود و باعث شده بود در چنین شرایطی گیر کند باید کمی به حساب ان زبان درازش هم می رسید سرش را فشار دستش را روی ران لخت دخترک بیشتر کرد و باعث شد صدای ناله اش بلند شود یقه تیشرت را کنار زد ترقوه زیبای هانا باعث شد سرش را جلو ببرد و ان را محکم گاز بگیرد می خواست او را تنبیه کند اما سرش داغ کرده بود محرمش بود پس کارش اشتباه نبود حتی اگر محرمش نبود هم مطمعن نبود بتواند بیشتر از یکی دو روز خودش را در برابر او کنترل کند جدا از زبان درازش خیلی خواستنی بود هانا چنگی به شانه لخت ادان زد تا از او فاصله بگیرد اما کارش فقط او را جری تر کرد ادان بی حرف گردنش را گاز می گرفت و مک میزد خبری از بوسه نبود انگار قصد داشت عصبانیتش را خالی کند با اینکه کار ادان دردناک بود اما حال هانا را عوض کرده بود لعنتی به بدن خیانت کارش فرستاد باورش نمیشد در چنین شرایطی داغ کرده باشد با کاری که ادان کرد لرزان لبش را گاز گرفت تا صدایی ازش درنیاید ناخن هایش را در بازوهای عضالنی و بزرگ مرد دیوانه ای که در اغوشش گرفته بود فرو کرده بود دقیق نمی دانست کارش بخاطر این بود تا او را از خودش دور کند یا لذتی که در وجودش می پیچید را خالی کند هرچه که بود داشت دیوانه اش می کرد......